۹ تاکتیک درمانگران برای رفع منفی بافی
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۶۹۰۵۹
به گزارش «تابناک» به نقل از فرارو به نقل از وُکس، فاجعه اندیشی یک الگوی فکری رایج است که در آن شما بدترین سناریو ممکن را فرض میکنید. اگر در یک آزمون مردود شوید ممکن است باور داشته باشید که هرگز در آینده شغلی پیدا نخواهید کرد. هنگام بحث گروهی زمانی که همگان ساکت میشوند این گونه نتیجه گیری میکنید که همه از شما متنفر هستید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
افراد برای این که برای بدترین سناریوها آماده شوند فاجعه اندیشی میکنند. با این وجود، فاجعه اندیشی میتواند منجر به تشدید اضطراب، احساس درد فیزیکی طولانی مدت، ریسک گریزی و اعتماد کمتر به حل مسئله در هنگام بروز مشکلات بزرگ شود. "اسکات گلاسمن" مدیر برنامه روانشناسی مثبت گرایی در فیلادلفیا میگوید:"اگر متوجه میشوید که دائما به دنبال چیزهایی هستید که ممکن است به شدت در زندگی شما اشتباه باشد این میتواند بازتاب دهنده نگرانیهای عمیقتر در مورد ایمنی، امنیت یا محافظت از خود باشد".
این سبک از تفکر میتواند در صورتی پدیدار شود که شما یک رویداد آسیب زا غیرمنتظره مانند از دست دادن و فقدان یا آسیب جدی را تجربه کرده باشید یا اگر در محیطی بزرگ شده باشید که ترسها اغلب تقویت شده و با وحشت یا محافظت بیش از حد به آن پاسخ داده شده باشد. بیرون رفتن از مارپیچی که همانا تفکر فاجعه اندیش است نیاز تمرکز بر واقعیت یک موقعیت و نه روایتی است که برای خود تعریف میکنید و میتواند به کاهش اصطراب ناشی از فاجعه اندیشی کمک کند.
در ادامه به تاکتیکهای تایید شده توسط درمانگران برای کمک به جلوگیری از نوع تفکر فاجعه اندیش اشاره خواهیم کرد:
۱-خودتان را با آن مواجه سازید
به جای اینکه طرز فکر فاجعه اندیش را به عنوان پیش بینی آینده مدنظر قرار دهید میتوانید به سادگی بگویید این یک طرز تلقی فاجعه اندیشانه است. میتوانید با خود بگویید پیشتر این نوع افکار را داشته اید و همه چیز خوب پیش رفته است. زمانهایی را که درگیر افکار فاجعه آمیز بوده اید و از آن جان سالم به در برده اید به خود یادآوری کنید و به خود بگویید تو از این نیز جان سالم به در خواهی برد.
۲- از خود سوالاتی بپرسید
از خود بپرسید "بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟ " و دنبال کردن آن با این سوال قدرتمند که "آیا میتوانم از آن جان سالم به در ببرم"؟ اکثرا با این پاسخ همراه خواهد بود که ما میتونیم از آن جان سالم به در ببریم. در بدترین سناریوها، اما اضطراب ما مانع میشود و باعث خواهد شد باور کنیم که نمیتوانیم از آن عبور کنیم.
۳-افکار منفی را دنبال کنید تا ببینید به کجا منتهی میشوند
در میان تفکر فاجعه اندیش دو گزینه وجود دارد. یکی ایجاد یک فکر مثبت (تغییر "هیچ کس من را دوست ندارد" به "برخی از مردم من را دوست دارند") و آن را تکرار کنید. دیگری آن است که قطار تفکر منفی را تا آخر دنبال کنید و ببینید تفکر غیرمنطقی شما را به کجا میبرد. برای مثال، فکر کردن به این که هیچ کس من را دوست ندارد منجر به ایجاد طرز فکر "من تنها خواهم مرد" میشود که منجر به "من باید یک سگ بخرم، زیرا وقتی من پاسخ نمیدهم پارس میکند و پارس کردن همسایهها را آزار میدهد و آنان با پلیس تماس میگیرند" خواهد شد. وقتی فرد شروع به برنامه ریزی برای این رویدادهای منفی میکند واقعیت آن است که این نگرانیها صرفا احتمالات هستند.
۴-به خود یادآوری کنید که شما افکارتان نیستید
افرادی که با فاجعه اندیشی دست و پنجه نرم میکنند تمایل دارند فرآیندهای فکری خود را درونی کنند. برای مثال، آنان ممکن است جملاتی مانند "من آدم وحشتناکی هستم"، "هیچ چیز برای من درست نمیشود"، "من یک شکست خورده هستم" را به خود بگویند. شخصیت ما و این که چه کسی هستیم یک استراتژی ظریف و در عین حال موثر ایجاد جدایی از افکارتان است. در آن صورت "من آدم وحشتناکی هستم" به "من فکر میکنم آدم وحشتناکی هستم"، "من یک شکست خورده هستم" به "مغزم به من میگوید که من یک شکست خورده هستم" تغییر میکند. این کار به بیرونی کردن افکارمان کمک خواهد کرد.
۵-تکنیکهای زمینه سازی را تمرین کنید
یکی از رویکردهایی که به طور خاص سودمند تکنیکهای زمینه سازی است. این تکنیکها تمرینهای سادهای هستند که به شما کمک میکنند تمرکزتان را به لحظه حال بازگردانید زمانی که افکارتان شروع به چرخش میکنند. برای مثال، ممکن است حواس خود را با نام بردن از پنج چیز که میتوانید ببینید، چهار چیز که میتوانید لمس کنید، سه چیز میتوانید بشنوید، دو چیز که میتوانید بو کنید و یک چیز که میتوانید بچشید درگیر نمایید. تکنیک میتواند چرخه تفکر منفی را قطع کند و شما را به واقعیت بازگرداند.
۶-وقتی همه چیز خوب پیش میرود توجه کنید
ما به طور قابل درکی به اتفاقات بدی که در زندگی مان رخ میدهد توجه بیش تری میکنیم، زیرا ناراحت کننده و تاثیرگذار هستند. با این وجود، افراد فاجعه اندیش عادت دارند بخش زیادی از زمان، توجه و انرژی را به فکر کردن درباره بدترین اتفاقات علاوه بر هر اتفاق بدی که ممکن است هر روز رخ دهد اختصاص دهند. برای خنثی کردن یا معکوس کردن این گرایش اغلب باید متوجه شویم که چه زمانی همه چیز خوب پیش میرود.
با داشتن یک فهرست روزانه میتوانیم رویداهای خوب و ناراحت کننده را یادداشت کرده و در پایان نرخ واقعی هر یک را ارزیابی نماییم. در عین حال، ما میخواهیم درباره زمانی که پیش بینیهای فاجعه باری که داشته ایم محقق نشده اند یادداشت برداری کنیم. هرچه بیشتر خطاهای پیشبینیهای خود را ببینیم احتمال بیش تری وجود دارد در مورد احتمال بروز آن پیش بینیها دچار تردید شویم. در نتیجه آن میتوانیم چرخه نشخوار ذهنی منفی بافی و فاجعه اندیشی را متوقف کنیم.
یک باور اصلی که میتواند تفکر فاجعه اندیش را هدایت کند آن است که "من نمیتوانم از عهده این کار بر بیایم". این مهم است که این باور اساسی را کشف کنیم و آن را با شواهد نقض کننده آن تصور به چالش بکشیم. ثبت مشکلات بزرگی که قادر به حل آن بوده اید میتواند به تضعیف این باور کمک کند.
۷-چیزهای بد را وقتی رخ میدهند بپذیرید
بین وسواس در مورد چیزهای بد و پذیرش آنها تفاوت وجود دارد. فاجعه اندیشی در ظاهر تلاش به سوی پذیرش رخدادهای بد به نظر میرسد، اما در واقع استراتژیای برای اجتناب از پذیرش آن رخدادها میباشد. با این وجود، اگر بپذیریم که اتفاقات بدی رخ میدهد و در نهایت روزی نیز میمیریم بسیاری از مشکلات حل میشوند.
۸-سعی کنید به جای جستجوی مشکلات مشکل را حل کنید
اگر درگیر طرز فکر فاجعه اندیش هستید ممکن است به این فکر کرده باشید که وضعیت تا چه اندازه دلهره آور است و قادر به حل مشکل نیستید. حل مسئله ممکن است مفید باشد. سعی کنید به جای تمرکز بر گزینههایی که طاقت فرسا و خسته کننده هستند موقعیت را به بخشهای قابل کنترلتر تقسیم کنید. برای مثال، اگر این باور را دارید که هیچ دوستی ندارید ابتدا مشکل را شناسایی میکنید. گام دوم بررسی حقایق با یافتن شواهدی است که از این افکار پشتیبانی میکند تا مشخص شود آیا واقعا بدترین را بدون دلیل فرض میکنید یا خیر. گام سوم این است که هدف خود را تعیین کنید.
اگر هدف شما دوست یابی، تعامل اجتماعی بیشتر یا یافتن احساس اجتماعی یا تعلق خاطر است آن گاه آن هدف را تعیین کرده و با تقسیم کردن هدف خود به مراحل عملی، راه حلهای ممکن برای رسیدن به آن هدف را در نظر بگیرید. سپس راه حل خود را انتخاب میکنید و در صورت لزوم تهیه فهرستی از مزایا و معایب برای کمک به عملی کردن آن فکر مفید خواهد بود. مهمتر از همه آن که شفقت به خود را سرلوحه قرار داده و به خودتان لطف داشته باشید، زیرا شکستن الگوهای افکار منفی میتواند بسیار چالش برانگیز باشد.
۹-روی چیزی که میتوانید کنترل کنید تمرکز نمایید
در لحظهای که رشته افکار شما شروع به خارج شدن از ریل میکند خود را مجبور به فکر کردن کنید به این موضوع کنید که شما استاد نیستید و کنترلی بر آینده ندارید، اما شما از این قدرت برخوردار هستید که یا با آن مبارزه کنید یا آن را بپذیرید. پس به تمام راههای مثبتی که با آن رویداد فاجعه بار برخورد میکنید فکر نمایید.
منبع: تابناک
کلیدواژه: مناجات شعبانیه انتخابات مجلس انتخابات یارانه تشویقی اخبار منفی افکار منفی بدبینی روان شناسی مناجات شعبانیه انتخابات مجلس انتخابات یارانه تشویقی چیز که می توانید جان سالم فاجعه اندیشی پیش بینی ها برای مثال طرز فکر بیش تر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۶۹۰۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آرنه اسلوت یا روبن آموریم؛ آنها به چه فوتبالی علاقه دارند و چگونه فکر میکنند؟ / ایستگاه تاکتیک
تابستان امسال برای باشگاههای بزرگ تبدیل به جنگی در راه به دست آوردن مدرنترین سرمربیان فعلی دنیای فوتبال خواهد شد.
اختصاصی طرفداری | لیورپول، یوونتوس، بایرن مونیخ، میلان، چلسی و یا حتی منچستریونایتد، همه و همه در تابستان پیش رو در تلاش خواهند بود تا بتوانند سرمربی جدیدی را اضافه کنند.
در میان تمامی گزینههای نام آشنایی که این روزها در دنیای مربیگری در فوتبال مدرن میشنویم، نام دو گزینه بیش از سایرین در بین نسل جدید مربیان شنیده میشود. آرنه اسلوت، مربی هلندی فاینورد و روبن آموریم، مربی پرتغالی اسپورتینگ لیسبون، دو فردی هستند که بسیاری از باشگاههای مطرح اروپایی از جمله لیورپول در تلاش هستند تا آنها را در تابستان پیش رو به استخدام خود درآورند. اما این دو سرمربی چه ویژگیهایی دارند که نامشان تا این اندازه مطرح شده است؟ آنها چه دیدگاهی به فوتبال دارند، چگونه فکر میکنند و طرفدار چه نوع بازی هستند؟
در این یادداشت سعی خواهم کرد تا با تعریف، مطالعه و تحلیل چندین داده فنی پیشرفته و همچنین نقشههای فنی بسیار مهم و ارزشمند، به بیان نوع تفکر این دو سرمربی بپردازم و در عین حال برای هواداران فوتبال در سراسر ایران تشریح کنم که این دو فرد به چه فوتبالی علاقه دارند و چرا نامشان تا این اندازه مطرح شده است. در این یادداشت به شما خواهم گفت که اتفاقا نوع نگاهی که اسلوت و آموریم به فوتبال دارند شبیه به یکدیگر است و این تصادفی نیست که باشگاهی همچون لیورپول به طور همزمان روی هر دو گزینه دست گذاشته است.
مطابق روال همیشه ابتدا به تعریف چند داده فنی پیشرفته میپردازم که در این یادداشت بارها به آن اشاره خواهم کرد و برای درک یادداشت مطالعه تعریف آنها ضروری است. دادهها به دو بخش حین مالکیت توپ و زمانی که تیم بدون توپ در حال فعالیت است، تقسیم میشوند. داده نخست «Intensity» است. دادهای که با محاسبه PPDA (توضیح مفصل فنی) به ما میگوید هر تیم بدون توپ تا چه اندازه علاقه به شدت پرسینگ دارد و ترجیح میدهد حریف را از همان پاس نخست در بالای زمین تحت فشار قرار دهد.
داده دوم «High line» است. داده بسیار مهمی که خود از محاسبه سه داده به دست میآید: 1 - میزان آفساید گیری 2 - پاسهای در عمق متحمل شده 3 - مقدار خروج دروازهبان در جهت جمع کردن فرارهای حریف در پشت دفاع. داده فنی پیشرفته «High line» با محاسبه این سه داده به ما میگوید که هر تیم تا چه اندازه علاقهمند بوده تا خط دفاعی خود را بالاتر از دروازه خودی تشکیل دهد و دفاع کردن را از بالای زمین آغاز کند. هر چه عملکرد هر تیم در این داده بهتر باشد به این معنی است که سرمربی تیم مورد نظر ترجیح میدهد خط دفاعی خود را دورتر از دروازه قرار دهد تا تیمش اصطلاحا «بالا» به دفاع بپردازد. داده آخر نیز در بخش بدون توپ، «High Turnovers» است. دادهای که مشخص میکند هر تیم چه مقدار بازپسگیری توپ در فاصله حداکثر 40 متری از دروازه حریف در مجموع تمام دیدارهایش از خود ثبت کرده است.
حالا به تصویر زیر دقت کنید که وضعیت تیم های اسلوت (فاینورد) و آموریم (اسپورتینگ) را از حیث دو داده فنی پیشرفته «Intensity» و «High line» در فصل جاری لیگهای هلند و پرتغال نشان میدهد. دادهها را مطابق روال همیشه بر اساس «Percentile» (صدک) مشخص کردهام تا بهتر بتوانیم به مقایسه کیفیت دو تیم در هر یک از این دادهها با دیگر تیمهای حاضر در هفت لیگ مطرح اروپایی بپردازیم. به عنوان مثال وقتی میگوییم فاینورد از حیث داده فنی «High line» در صدک 94 اُم قرار دارد، به این معنی است که این تیم از 94 درصد تیمهای حاضر در لیگهای مطرح اروپایی وضعیت بهتری از این حیث داشته است.
وضعیت بسیار معنادار و در عین حال شبیه به یکدیگر در این دو داده فنی پیشرفته است. میبینیم که اسلوت در فاینورد از لحاظ شدت پرسینگ و علاقه به تحت فشار قرار دادن حریفان از بالای زمین بسیار موفق بوده و از 93 درصد تیمهای حاضر در هفت لیگ معتبر اروپایی بهتر عمل کرده است. آموریم نیز عملکرد خوبی در اسپورتینگ داشته و از حیث این داده در صدک بسیار خوب 92 اُم قرار گرفته. از حیث تشکیل خط دفاعی در بالای زمین نیز مشاهده میکنیم که اسلوت از 94 درصد تیمهای حاضر در لیگهای مطرح اروپایی بهتر عمل کرده و آموریم نیز گرچه از اسلوت پایینتر بوده اما باز هم عملکرد تیم تحت هدایتش در این داده عملکرد بسیار خوبی محسوب میشود و توانسته تیم او را در صدک 80 اُم قرار دهد.
به تصویر زیر نیز دقت کنید که مقدار «High Turnovers» تیمهای اسلوت و آموریم را تا اینجای فصل از رقابتها نشان میدهد. میبینیم که بازیکنان اسلوت در فاینورد 344 بار توپ را در 40 متر بالای زمین از حریفان در فصل جاری رقابتهای لیگ هلند پس گرفتهاند که عملکرد فوق العادهای است. این عدد برای بازیکنان آموریم در اسپورتیبنگ 278 است که باز هم وضعیت بسیار خوبی است هر چند عملکرد فاینورد از این حیث حتی از اسپورتینگ نیز بهتر بوده است.
تحلیل مجموع این سه داده فنی پیشرفته به ما چه میگوید؟ ما با دو سرمربی از نسل جدید سرمربیان روز فوتبال دنیا طرف هستیم که در بازی بدون توپ تفکراتی مدرن و نزدیک به یکدیگر دارند. هر دو سرمربی به تشکیل خط دفاعی در بالای زمین میاندیشند و اعتقاد دارند که عمل بازپسگیری توپ میتواند از همان پاس نخست حریف در محوطه جریمه آنها آغاز شود. هر دو سرمربی تمرکز خود را در بازی بدون توپ بر روی بازپسگیری سریع آن در یک سوم دفاعی حریف و نهایتا نیمه زمین قرار دادهاند.
تیمهای هر دو سرمربی بر اساس فرهنگ و مفهوم پرسینگ و «Counterpressing» (توضیح مفصل فنی) از بالای زمین تمرین میکنند و در طول فصل در تلاش هستند تا این فرهنگ در تمامی بازیکنان نهادینه شود. اسلوت حتی از آموریم نیز در بازی بدون توپ رویکردی تهاجمیتر دارد. او خط دفاعیاش را در بالاترین نقطه ممکن تشکیل میدهد و کمتر تیمی در هفت لیگ معتبر اروپایی حضور دارد که خط دفاعیاش را بالاتر از تیم اسلوت تشکیل دهد. آموریم گرچه از اسلوت در این حیث بیشتر احتیاط میکند اما در مجموع رویکرد او نیز در بازی بدون توپ در میان تمامی سرمربیان حاضر در اروپا رویکردی بسیار تهاجمی محسوب میشود. در تفکرات دو سرمربی چیزی تحت عنوان عقب نشستن در بازی بدون توپ وجود ندارد و هر دو آنها این مسئله را در تضاد با فوتبال مدرن میبینند (که همین گونه نیز هست).
در بازی همراه با توپ نیز توجه شما را به پنج داده فنی پیشرفته بسیار مهم و ارزشمند جلب میکنم که در کنار یکدیگر تحلیل و بررسی آن میتواند تفکرات دو سرمربی را در بازی همراه با توپ نیز عیان کند. داده نخست «Central progression» است. دادهای که مقدار سانترهای هر تیم را به ازای هر 100 پاس مشخص می کند. این داده چه معنی دارد؟ هر چه تعداد سانترهای هر تیم به ازای هر 100 پاس بیشتر باشد، نشان میدهد که تیم مورد نظر اصول بازی سازیاش را نه روی فوتبال مدرن، که بر روی رساندن هر چه سریعتر توپ به درون باکس حریفان بنا کرده است. تیمی که مدرن بازی کند، طبیعتا ترجیح میدهد به جای ارسال سریع توپ به درون باکس، اصول چهار گانه بازی سازی را به نحو صحیح انجام دهد و با آرامش بیشتری خودش را به درون باکس حریف برساند.
داده فنی پیشرفته دوم «Circulate» است. دادهای که مکمل داده قبلی است و مشخص میکند هر تیم تا چه اندازه تمایل به ارائه بازی مستقیم از طریق ارسال پاس و یا حمل توپ دارد. این داده از این لحاظ حائز اهمیت است که بار دیگر میتواند مشخص کند چه تیمی روی اصول صحیح بازی سازی تاکید دارد و چه تیمی ترجیح میدهد با استفاده از راه حلهای دم دستی و ارائه بازی مستقیم، خودش را به باکس حریفان برساند.
داده سوم نیز «Field tilt» است. دادهای که به محاسبه مالکیت توپ هر تیم فقط در یک سوم تهاجمی در یک مسابقه فوتبال میپردازد. به این معنی که در بازی کدام تیم توانسته مالکیت توپ (لمس توپ و پاس) بیشتری را در یک سوم تهاجمی خودی داشته باشد. این داده از این لحاظ اهمیت دارد که میتواند کنترل و اختیار یک تیم را مورد بررسی قرار دهد و مالکیت توپهای موثر تیم را عیان کند.
داده فنی پیشرفته بعدی «Patient attack» است. دادهای که با محاسبه تعداد ضربه به سمت دروازه حریف به ازای هر 100 لمس توپ در یک سوم تهاجمی، به ما میگوید که رویکرد هر تیم در یک سوم تهاجمی خود چگونه بوده. آیا تیم مورد نظر علاقه داشته تا فوتبال سریعتری را بازی کند یا اینکه سعی داشته تا با آرامش توپ را در یک سوم تهاجمی به گردش در بیاورد و منتظر فرصت مناسب برای زدن ضربه به سمت دروازه حریف بماند.
داده آخر نیز «Deep build-up» است. دادهای که با محاسبه و دستهبندی نوع پاسهای دروازهبان تیم در مقاطع مختلف بازی (شروع مجدد و جریان بازی) به ما میگوید که رویکرد هر تیم در جهت شروع بازی سازی از عقب زمین چگونه بوده. طبیعتا هر چه دروازهبان به شروع مجدد کوتاه و پاسهای کوتاه علاقه داشته باشد، نشان میدهد که سرمربی آن تیم به رعایت اصول بازی سازی از عقب زمین تاکید داشته و میخواهد تیمش این اصول چهار گانه بسیار مهم در فوتبال مدرن (توضیح مفصل فنی) را به طور صحیح اجرا کند.
حالا به تصویر زیر دقت کنید که وضعیت اسلوت (فاینورد) و آموریم (اسپورتینگ) را از حیث این پنج داده فنی پیشرفته در فصل جاری رقابتها نشان میدهد. دادهها را بار دیگر بر اساس «Percentile» (صدک) مشخص کردهام.
میبینیم که بار دیگر عملکرد تیمهای دو مربی به شکلی معنادار به یکدیگر نزدیک و منطبق است. از لحاظ احاطه و کنترل بر بازی و حفظ مالکیت توپ در یک سوم تهاجمی (Field tilt) هر دو مربی مثل یکدیگر فکر میکنند. هر دو مربی به اصول بازی سازی از عقب زمین اعتقاد دارند و در تلاش هستند تا با پاسهای کوتاه یکی از ارکان فوتبال مدرن را از عقب زمین پایهریزی کنند (Deep build-up). نکته مهم و کلیدی در این بین علاقه هر دو سرمربی به ارائه فوتبالی مستقیمتر و سرعتیتر نسبت به دیگر سرمربیان مدرن است (گواردیولا، آرتتا و یا انریکه). میبینیم که اسلوت و آموریم از لحاظ سرعت حملات (Patient attack)، تمایل به سانتر (Central progression) و همچنین انتقال توپ (Circulate) عملکردی دورتر نسبت به تیمهایی همچون سیتی، لورکوزن، پاریس و یا آرسنال از خود نشان دادهاند.
تفکرات اسلوت و آموریم در این حوزه اتفاقا به سرمربیانی همچون یورگن کلوپ یا یولیان ناگلزمان نزدیکتر است. شاید به همین دلیل است که لیورپول روی هر دو گزینه تاکید دارد و هر دو سرمربی در صدر لیست این تیم قرار گرفته است. اسلوت و آموریم روی انتقال سریعتر توپ تاکید دارند. هر دو سرمربی در طول مسابقه از سانترهای بیشتری نسبت به دیگر سرمربیان مدرن استفاده میکنند. آنها گرچه روی حفظ مالکیت توپ در یک سوم تهاجمی حریف تاکید دارند، اما ترجیح میدهند حملاتشان را نسبت به دیگر سرمربیان مدرن اشاره شده، سریع تر انجام دهند. فوتبال مورد نظر آنها کمی سریعتر، کمی مستقیمتر و کمی انفجاریتر از سرمربیانی همچون گواردیولا و یا انریکه است. چیزی شبیه به فوتبالی که یورگن کلوپ و یولیان ناگلزمان به آن اعتقاد دارند.
به عنوان حسن ختام یادداشت توجه شما را به دو نقشه فنی نیز جلب میکنم (نقشه فنی از کمپانی مرجع Opta استخراج شده است). نقشه فنی را به شما معرفی میکنم که وضعیت کنترل تیمها را در مناطق مختلف زمین مسابقه نشان میدهد. به این معنی که اگر تیم مورد نظر در هر بخش از زمین مسابقه بیش از 55 درصد لمس توپ را نسبت به حریف در اختیار داشته باشد، آن منطقه به رنگ آبی در میآید. اگر وضعیت در نقطه مقابل باشد، یعنی حریف تیم مورد نظر بیش از 55 درصد لمس توپ را در آن مناطق در اختیار داشته باشد، منطقه به رنگ قرمز در میآید و در مناطقی نیز که هیچ یک از دو تیم بیش از 55 درصد لمس توپ را نداشته باشند، به عنوان مناطق خنثی (طوسی رنگ) شناخته میشود که هیچ تیمی نتوانسته برتری قابل توجهی نسبت به دیگری داشته باشد.
حالا به ترتیب نقشه فنی کنترل بازی مربوط به فاینورد و اسپورتینگ را در فصل جاری ملاحظه میکنید. به شکلی تقریبا مشابه یکدیگر، فاینورد و اسپورتینگ توانستهاند بر بازی احاطه داشته باشند و بیشتر مناطق زمین را به رنگ آبی دربیاورند. احاطه تیم اسلوت البته کمی بیشتر از اسپورتینگِ آموریم است اما در مجموع هر دو تیم توانستهاند بر تمامی حریفانشان در لیگ داخلی خود احاطه داشته باشند. مسئلهای که بار دیگر به خوبی تفکرات نزدیک به هم و در عین حال تفکرات تهاجمی هر دو مربی را همراه با توپ نمایش میدهد.
آرنه اسلوت و روبن آموریم جدیدترین محصولات کارخانه مربی سازی فوتبال مدرن در اروپا محسوب میشوند. مربیانی که تفکرات مدرنی دارند و توانستهاند در هلند و پرتغال خودشان را به خوبی نشان دهند. تقریبا تمامی تیمهای بزرگی که در تابستان به دنبال جذب مربی هستند، روی هر دو گزینه مطالعه میکنند. در صدر این تیمها لیورپول حضور دارد که همین حالا به نظر میرسد در آستانه به خدمت گرفتن اسلوت قرار دارد. همانطور که در یادداشت توضیح دادم، اسلوت و آموریم هر دو تفکراتی نزدیکتر به یورگن کلوپ دارند و گزینه مناسبی برای لیورپول محسوب میشوند. البته نباید فراموش کرد که تفکرات و مدرن بودن یک سرمربی، تنها یکی از عواملی است که میتواند به موفقیت یا عدم موفقیت یک تیم منجر شود و عوامل مختلف دیگری نیز در این بین وجود دارند.
*دادههای فنی پیشرفته از کمپانی مرجع Opta و وبسایت مرجع The Athletic استخراج شده است.
از دست ندهید ????????????????????????
درخواست دروسی: سردار را در رم حفظ کنید اختلاف علنی رئیس فدراسیون با مجری تلویزیون اعتراض هوادار بارسلونا: ژاوی، مرد سر حرفش میماند! رد پای آرتتا؛ اورتون بعد از 14 سال لیورپول را در خانه شکست داد!